مزمور 42:8-11 هزارۀ نو (NMV)

8. در روز، خداوند محبتش را عنایت می‌کند،و در شب، سرودش با من است،دعایی به درگاه خدای حیاتبخشم.

9. به خدا که صخرۀ من است، می‌گویم:«چرا مرا از یاد برده‌ای؟چرا باید از جور دشمنبه روز سیاه بنشینم؟»

10. طعنۀ خصم استخوانهایم را خُرد کرده،چراکه تمامی روز مرا گوید:«خدای تو کجاست؟»

11. ای جان من، چرا افسرده‌ای؟چرا در اندرونم پریشانی؟بر خدا امید دار،زیرا که او را باز خواهم ستود؛او را که رهانندۀ من و خدای من است.

مزمور 42