جامعه 4:7-11 هزارۀ نو (NMV)

7. و باز زیر آفتاب بطالتی دیگر دیدم:

8. شخصی تنها و بی‌کس،که او را نه پسری است و نه برادری؛محنت او را پایانی نیست،اما چشمانش از ثروت سیر نمی‌شود؛هرگز نمی‌پرسد: «برای کِه محنت می‌کشم،و خود را از خوشی محروم می‌سازم؟»این نیز بطالت است،و مشغلۀ مصیبت‌بار.

9. دو از یک بهترند، زیرا ایشان را از محنتشان اُجرت نیکو حاصل می‌شود.

10. اگر یکی بیفتد، دیگری رفیق خود را بلند خواهد کرد. اما وای بر آن که تنها بیفتد و کسی نباشد او را برخیزاند!

11. نیز اگر دو تن کنار هم بخوابند گرم خواهند شد، اما آن که تنهاست چگونه گرم توانَد شد؟

جامعه 4