17. پدر من برای شما و بهخاطر شما جنگ کرد. زندگی خود را به خطر انداخت و شما را از دست مدیانیان نجات داد.
18. امّا شما امروز برضد خانوادهٔ پدرم برخاستهاید و هفتاد پسر او را روی یک سنگ کُشتید و ابیملک را که پسر کنیز اوست، فقط بهخاطر اینکه یکی از اقوام شماست به عنوان پادشاه خود انتخاب کردید.
19. اگر شما یقین دارید که از روی راستی و صداقت این کار را کردهاید و احترام جدعون را بجا آوردهاید، من نیز آرزو میکنم که شما و ابیملک با هم خوش باشید.
20. وگرنه، آتشی از ابیملک برخیزد که همهٔ ساکنان شکیم و بیت ملُو را بسوزاند و تمام مردم شکیم و بیت ملو و نیز خود ابیملک را از بین ببرد.»
21. بعد یوتام از آنجا گریخت و از ترس برادر خود، ابیملك، به بَئیر فرار کرد.