اول سموئیل 28:5-14 Today's Persian Version (TPV)

5. وقتی شائول سپاه عظیم فلسطینی‌ها را دید، ترسید.

6. او از خداوند سؤال کرد که چه کند. امّا خداوند جوابش را نداد، نه در خواب به او جواب داد و نه به وسیلهٔ قرعه و نه توسط انبیا.

7. آنگاه شائول به خادمان خود گفت: «بروید زنی را که با ارواح سر و کار داشته باشد پیدا کنید، تا نزد او بروم و بپرسم که چه باید بکنم.»آنها گفتند: «زنی در عین دور هست.»

8. شائول شکل خود را تغییر داده، لباس عادی پوشید و در هنگام شب با دو نفر از افراد خود به خانهٔ آن زن رفت. از او خواهش کرده گفت: «روح شخصی را که به تو می‌گویم احضار کن و از او بپرس که من باید چه کار کنم؟»

9. زن به او گفت: «تو خوب می‌دانی که شائول تمام فالگیران و جادوگران را از اسرائیل بیرون کرده. چرا تو می‌خواهی مرا به دام بیندازی و به کشتن بدهی؟»

10. شائول گفت: «به نام خداوند قسم می‌خورم که از این بابت هیچ ضرری به تو نخواهد رسید.»

11. زن پرسید: «چه کسی را می‌خواهی که برایت بیاورم؟»او جواب داد: «سموئیل را.»

12. وقتی آن زن سموئیل را دید با آواز بلند فریاد زد و به شائول گفت: «برای چه مرا فریب دادی؟ تو شائول هستی.»

13. پادشاه به او گفت: «نترس. چه می‌بینی؟»زن گفت: «یک روح را می‌بینم که از زمین بیرون می‌آید.»

14. شائول پرسید: «چه شکلی دارد؟»زن جواب داد: «پیرمردی را می‌بینم که ردایی بر تن دارد.»آنگاه شائول دانست که او سموئیل است. پس رو به زمین خم شد و تعظیم کرد.

اول سموئیل 28