30. ای اورشلیم، تو محکوم به فنا هستی!چرا جامهٔ قرمز میپوشی؟چرا خود را با جواهرات میآرایی و سُرمه بر چشمان خود میکشی،خودت را بیهوده زیبا میکنی!عُشاق تو، تو را طرد کردهو میخواهند تو را بکشند.
31. فریادی شنیدم، شبیه فریاد زنی در حال زایمان،زنی که اولین بچّهاش را به دنیا میآورد.این فریاد اورشلیم بود که برای نفس کشیدن تقلّا میکرد،دست خود را بلند میکند و میگوید:«من محکوم به فنا هستم!آنها برای کشتن من میآیند.»