۲تواریخ 23:9-13 Old Persian Version (OPV)

9. و یهویاداع کاهن نیزهها ومجنها و سپرها را که از آن داود پادشاه و در خانه خدا بود، به یوزباشیها داد.

10. و تمامی قوم را که هر یک از ایشان سلاح خود را بهدست گرفته بودند، از طرف راست خانه تا طرف چپ خانه به پهلوی مذبح و خانه، به اطراف پادشاه قرار داد.

11. و پسر پادشاه را بیرون آورده، تاج را بر سرش گذاشتند و شهادت نامه را به او داده، او را به پادشاهی نصب کردند، و یهویاداع و پسرانش، اورا مسح نموده، گفتند: «پادشاه زنده بماند.»

12. اما چون عتلیا آواز قوم را که میدویدند وپادشاه را مدح میکردند شنید، نزد قوم به خانه خداوند داخل شد.

13. و دید که اینک پادشاه به پهلوی ستون خود نزد مدخل ایستاده است، وسروران و کرنانوازان نزد پادشاه میباشند وتمامی قوم زمین شادی میکنند و کرناها رامی نوازند و مغنیان با آلات موسیقی و پیشوایان تسبیح. آنگاه عتلیا لباس خود را دریده، صدا زدکه «خیانت، خیانت!»

۲تواریخ 23