پیدایش 37:11-15 Old Persian Version (OPV)

11. و برادرانش بر او حسدبردند، و اما پدرش، آن امر را در خاطر نگاه داشت.

12. و برادرانش برای چوپانی گله پدر خود، به شکیم رفتند.

13. و اسرائیل به یوسف گفت: «آیابرادرانت در شکیم چوپانی نمی کنند، بیا تا تو رانزد ایشان بفرستم.» وی را گفت: «لبیک.»

14. او راگفت: «الان برو و سلامتی برادران و سلامتی گله را ببین و نزد من خبر بیاور.» و او را از وادی حبرون فرستاد، و به شکیم آمد.

15. و شخصی به اوبرخورد، و اینک، او در صحرا آواره میبود، پس آن شخص از او پرسیده، گفت: «چه میطلبی؟»

پیدایش 37